بدبینی و بدگمانی مشارکت در ظلم به قلم جلیل آقامحمدی همدانی
به نام خدا.. بدبینی و بدگمانی مشارکت در ظلم... از بیمارهای خطرناک روحی و روانی بدبینی و بدگمانی است. هرکس بدان گرفتار شود ناراحتی ها، رنج ها، خودخوری ها و دردهای دشواری در انتظار اوست. این بیماری گاه چنان شدت می یابد که شخص مبتلا به هر چه می نگرد و یا درباره ی هر چه فکر می کند، می کوشد نقص و عیبی در آن بجوید و نیکوییهای آن را از نظر دور سازد و فراموش کند. اگر ساختمانی شگفت، کتابی مفید و ارزنده، گفتار و نوشتاری پر ارج و یا انسانی با ارزش می بیند،، به جای اینکه خوبیهای آن را بستاید، وقت و دقت خود را در این می گذراند که شاید عیب و نقصی بجویدو آنها را پست و کوچک به شمار آورد. این خوی ناپسند و بیماری اخلاقی از بلاهای بزرگ و پر خطر دنیای امروز است به طوری که سوظن و بی اعتمادی به همه چیز و همه کس حتی به زندگی، بر بسیاری از دلها حکمفرما است و به جای چاره جویی و درمان دستهایی در لباس شاعر، نویسنده، و حتی فیلسوف و... به آتش بدبینی دامن زده و می زنند و با شعر و رمان و فلسفه بافی نوای غم انگیزی از رنجها، بدبختی ها و یاس و نومیدی ها به گوش مردم می رسانند. زیانبار تر آنکه بدبینی را به نفرت از حیات، پوچ و بی معنا بودن زندگی، کشانده اند که انسانها را سرانجام به نابودی وا میدارد. این خوی زشت و ناپسند زیانهای اجتماعی نیز در بر دارد. بدبینی می تواند اعتماد افراد را نسبت به یکدیگر از بین ببرد و بر اعتبار و ابرو نیز آسیب بزند. بدبینی و بدگمانی بزرگترین مانع همکاری های اجتماعی، اتحاد و به هم پیوستگی دلهاست و انسان را گوشه گیر، تکرو و خودخواه بار می آورد. و نیز بدگمانی می تواند سرچشمه خشمها، جنگها و جدلها باشد ، و چه بسیار انسان هایی که به بی راهه کشانده و نیز کانون خانواده ها را از هم پاشیده است. و چه بسا افراد ارزنده که می توانستند منشأ کارهای مهم و پر منفعت اجتماعی باشند اما بر اثر بدگمانی خود یا دیگران نسبت به آنان از کارهای ارزنده باز مانده اند. این خوی زشت شعله های محبت و دوستی را خاموش و به جای آن تخم نفاق و دورویی در دلهای افراد می افشاند و پرورش می دهد زیرا بدبین یا باید از همه کناره گیرد و یا فقط تظاهر به دوستی کند و خود را چنان بنماید که در باطن آنگونه نیست. و چون با اشخاص و رویدادها با عینک بدبینی می نگرد نمی تواند با بی طرفی و بی نظری آنها را بررسی کند و آن پدیده یا شخص را آنگونه که هست بشناسد، در نتیجه دچار قضاوت نادرست می شود و این خود موجب عقب ماندگی است و نیز موجب بهره نگرفتن از فرصتها و افراد با ارزش می شود. و همچنین سوءظن باعث جستجو در کار دیگران است که عوارض خطرناکی در پی دارد و نیز موجب غیبت تهمت و بدگویی از دیگران می شود که خود گناهی بزرگ و زیان بار بحساب می آید. و در نهایت موجب بی برکتی در کارها خواهد شد. این چنین است که در مقاطعی انسانهای ارزشی از گردونه خدمت خارج و افراد نا اهل بر مسند قدرت می نشینند و در حق حاکمیت اسلامی و مردم مسلمان ظلم روا می دارند. یقینا در این ظلم چنین افرادی شریک خواهند بود. والعاقبت للمتقین محمدی همدانی